رقابت در حوزههای مختلف کاری و زندگی شخصی، جزئی لاینفک از زندگیِ انسان در جهان مدرن محسوب میشود. ما انسانها خواه ناخواه برای بهتر شدن به رقابت کردن نیاز داریم؛ رقابت با خودِ پیشین برای اصلاح اشتباهات گذشته، و یا رقابت با دیگران برای دستیابی به جایگاه اجتماعی بهتر.
.کسب و کارها و شرکتها هم مثل همهی ما برای بقا و پیشرفت در اقتصادِ بازار باهم رقابت میکنند
رقابت در ذات ساز و کار سرمایهداری قرار دارد و با عدم رقابت به وضعیتی بهتر نمیرسیم چون در یک بازار رقابتی است که بنگاههای تولیدی با تجارت در یک بازار آزاد فعالیتهای سودآور انجام میدهند. درواقع بازار رقابتی بهترین مکانیسم هماهنگی و تخصیص منابع است. در بازار رقابتی شرکتها به دنبال مزیت رقابتی هستند و این یعنی مبارزه بین رقبا. به این بازارهای رقابتی اقیانوسهای سرخ گفته میشود.
اما بیایید این نظم را به هم بزنیم! آیا پیشرفت در بستری غیر از بازارهای رقابتی موضوعیت پیدا میکند؟
آیا میتوانیم رقابت را به کل غیرضروری کنیم؟ اقیانوسهای آبی که خلق تقاضا و یا فرصت برای رشدی بسیار سودآور، تعریف میشوند در طرف مقابل اقیانوسهای سرخ هستند؛ جایی که پای هیچ کسب و کاری به آنجا باز نشده است!
امروزه بسیاری از بازارها با ورود شرکتهای جدید اشباع شدهاند. در این صورت بسیاری از شرکتها به سود حداقلی اکتفا میکنند. درواقع به ازای هر رقیبی که وارد فضای کسبوکار شود، سود مابقی کاهش مییابد. اما چطور میشود که شرکتهایی مثل هیوندا، آمازون یا اپل روز به روز قدرتمندتر شده و به راحتی شرکتهای رقیب را زمینگیر میکنند؟ آنها میدانند که شرکتهای گرفتار در اقیانوس سرخ دنبالهروی رویکردهای متداول هستند و مسابقه میدهند تا از رقیب پیشی بگیرند. رویکرد استراتژیهای سنتی این است که روی بهترین شدن در وضع موجود تمرکز میکنند.
اما راه نجات سمت دیگریست: اتخاذ استراتژی اقیانوس آبی و خلق تقاضا که سنگ بنای آن نوآوری در ارزش است. این برندها به دنبال بازارهای بکر رفته و با ایجاد تقاضا خود را از سایر کسب و کارها متمایز میکنند. آنها مرزهای معمول را که تعیین میکنند چطور رقابت کنیم، میشکنند و بهجای اینکه داخل این مرزها گرفتارشوند، فراتر از این مرزها فکر میکنند تا بازاری جدید با تقاضای جدید و سود بالا پیدا کنند.
برای مثال، اپل به سختی جای پایی در صنعت کامپیوتر برای خود دست و پا کرده بود، اما توانست با پیدا کردن فرصتهای جدید سودآوری، با آیپد و آیفون یک اقیانوس آبی خلق کند و نتایج خیرهکنندهای برای خود رقم بزند.
علاوه بر ایجاد تمایز، کاهش هزینهها نیز از دیگر فاکتورهای مهم در استراتژی اقیانوس آبی است. حذف عواملی که صنعت درگیر رقابت بر سر آنهاست و افزودن فاکتورهایی که هیچ رقیبی ندارند، علاوه بر تمایز باعث کاهش هزینهها نیز میشود. به این کار ابداع ارزش میگویند.
در استراتژی اقیانوس قرمز، کسب و کارها سعی میکنند با انبوهی از دادهها و نمودارها، نقاط قوت و ارزشمند بازار را کشف کنند و برای بهبود آنها تلاش کنند. آنها بیشترین انرژیشان صرف رقابت برای کسب سهم بیشتر از بازار خواهد شد. اما مدتی بعد ناگزیر شرکتها به سمت اقیانوسهای آبی حرکت میکنند. آنها با استفاده از این ابزارها سعی میکنند موقعیت جدیدی برای کسب و کار بوسیلهی خلق تقاضا رقم بزنند. در استراتژی اقیانوس آبی برای بهبود شرایط و ایجاد بازارهای جدید از ابزارهایی مثل بوم استراتژی و نمودار تجربه مشتری استفاده میشود.
برای تبیین موضوع به سراغ «استارباکس» بزرگترین و شناخته شدهترین کافه در جهان میرویم که نخست در بازار کاملا رقابتی وارد شد اما فرصتهای موجود در بازار را به درستی شناسایی کرد و با خلق تقاضا، خود را از دیگران متمایز ساخت. استارباکس با یک نیازسنجی ساده متوجه نیاز مردم به نوشیدن قهوه در یک محیط آرام و رمانتیک شد و اینگونه خود را وارد سبک زندگی آنها کرد. پیشتر کافهها به شکلی بود که قهوه در حالت ایستاده سرو میشد و استارباکس با خلق یک موقعیت جدید، کافههایی با صندلیها و محیطی گرم و راحت با امکان استراحت به هنگام نوشیدن قهوه، برای مشتریان خود به ارمغان آورد.
اما بازهم برگردیم به شرکت اپل، آنها همانطور که شعار تبلیغاتیشان است واقعا متفاوت میاندیشند:
تا قبل از «آیتیونز» برای خرید هر آلبوم جدید باید مستقیما به فروشگاهها مراجعه میشد و علاوه بر این امکان خرید تک آهنگ از هر آلبوم میسر نبود. شرکت اپل با اتخاذ استراتژی اقیانوس آبی بستری را فراهم کرد که علاوه بر قابلیت سازماندهی، امکان خرید تک آهنگ را با قیمت بسیار اندک به علاقهمندان میداد. اینگونه آیتیونز با نوآوری در صنعت ضبط و عرضهی موسیقی ، هم برای هنرمندان سودآور بود و هم سهولت مخاطبان را در پی داشت.
اما برگردیم به گیمین دوست داشتنی. راستش دوره قبل برای من دورهی پر از حسرتی بود. آشنا نبودن ما با مباحثی مثل خلق تقاضا و استراتژی اقیانوس آبی مارو در یک اقیانوس سرخ غرق کرد! تیممون با تموم شایستگیهاش هشتم شد و خب شاید اگر توی راند آخر به راههای جدیدی توجه میداشتیم و با خلق ایده های مبتکرانه برای بهبود مسیر سعی میکردیم کمی خارج از نُرم رفتار کنیم روی سکو میرفتیم.
با اینهمه در رویداد گیمین هم باید مثل شرایط واقعی برای هر رفتار خودمون پلنی داشته باشیم و فراموش نکنیم اگر در مدت زمان معینی نرخ رشد پایینی داشتیم و رتبمون در یک بازه کوتاه در حال نوسانه، تغییر استراتژی بدیم و با کاهش و افزایش یکسری فاکتورها و بررسی فاصلهی واقعیت و شرایط ایدهآل و اینکه کدام فروض نادرست اند، رویهی بازی رو به نفع تیممون تغییر بدیم.
منبع:
کتاب استراتژی اقیانوس آبی اثر دبلیو چان کیم و رنه مابورنیا، انتشارات آریانا قلم