همه ما از کودکی تا به الان مشغول با بازی کردن بزرگ شدهایم؛ از هفت سنگ و فوتبال و بازی کارتی و … گرفته تا بازی توی رویداد بزرگ گیمین!!! نقطه مشترک همه این بازیها، تصمیمگیری با توجه به قاعده بازی بود تا بتونیم با غلبه بر بازیکنهای دیگه، برنده بازی باشیم.
نکته مهم این است که به اتفاقاتی که شامل قواعد و بازیکنان باشه و تصمیمات مختلف، با توجه به قواعد و تصمیم های دیگر بازیکنان توسط هر بازیکن گرفته بشه، بازی میگویند؛ واضح است که ما به صورت مداوم درگیر بازیها در اتفاقات روزمره خود هستیم؛ به صورت کلی به تئوریزه کردن این اتفاقات و بازیها و یا روایت ریاضی وار از زندگی روزانه ما، «نظریه بازی» میگوییم.
برای این که به فهم بهتری از نظریه بازی برسیم، نیاز به تعریف رسمیتری از نظریه بازی داریم؛ نظریه بازیها یک چارچوب نظری بر پایه ریاضیات برای درک استراتژیهای مختلف بازیکنان مستقل در یک محیط استراتژیک است که به تجزیه و تحلیل و ارزیابی اتفاقات روزمره بین آدمها و نهاد های آدم محور می پردازد.
تمرکز نظریه بازیها، مدل سازی بازی است که فضای تعاملی بین بازیکنان منطقی حاکم است. نکته کلیدی در نظریه بازی این است که سود یک بازیکن به استراتژی اجرا شده توسط بازیکن دیگر بستگی دارد.
این بازی باورها، ترجیحات و استراتژیهای موجود بازیکنان و چگونگی تأثیر این استراتژیها بر نتیجه را مشخص میکند. بسته به قواعد، الزامات یا مفروضات مختلفی ممکن است لازم باشد.
بر اساس نظریه بازیها، اقدامات و انتخابهای همه بازیکنان بر نتیجه هر یک تأثیر میگذارد. و فرض بر این است که بازیکنان درون بازی منطقی هستند و تلاش خواهندکرد تا بازده خود را در بازی به حداکثر برسانند.
برای آشنایی بهتر با نظریه بازیها نیاز است که تعاریف مشخصی از اصطلاحاتی که در آن به کار گرفته میشود، داشته باشیم.
بازی: هر مجموعه شرایطی که نتیجه آن به اقدامات دو یا چند تصمیم گیرنده (بازیکن) بستگی دارد.
بازیکنان: یک تصمیم گیرنده استراتژیک در چارچوب بازی.
استراتژی: یک برنامه کامل عملی که یک بازیکن با توجه به مجموعه شرایطی که ممکن است در بازی ایجاد شود، انجام خواهدداد.
پرداخت: پرداختی که بازیکن از رسیدن به یک نتیجه خاص دریافت می کند (پرداخت می تواند به هر شکل قابل اندازه گیری باشد، از دلار گرفته تا ابزار مفید).
مجموعه اطلاعات: اطلاعات موجود در یک نقطه معین از بازی.
تعادل: نقطهای در بازی که هر دو بازیکن تصمیمات خود را گرفتهاند و به نتیجه میرسند.
تعادل نش نتیجهای است که پس از دستیابی به آن هیچ بازیکنی نمیتواند با تغییر تصمیمات به طور یک طرفه را افزایش دهد. همچنین میتوان آن را بهعنوان «پشیمانی وجود ندارد» در نظر گرفت، به این معنا که وقتی تصمیمی گرفته میشود، بازیکن با در نظر گرفتن عواقب آن پشیمان نخواهدشد. در بیشتر موارد تعادل نش در طول زمان به دست میآید. با این حال، پس از رسیدن به تعادل نش، بازیکن از آن منحرف نخواهد شد. نکته مهم در تعادل نش این است که سود هر بازیکن نه تنها به تصمیم و استراتژی برگزیده خود بلکه به تصمیم و استراتژی برگزیده دیگر بازیکنان نیز ارتباط دارد.
نظریه بازی ها با پرداختن به مسائل مهم در مدلهای ریاضی در اقتصاد، انقلابی در اقتصاد به وجود آورد. به عنوان مثال، اقتصاد نئوکلاسیک برای درک پیش بینی کارآفرینی تلاش کرد و نتوانست رقابت ناقص را مدیریت کند. نظریه بازی ها با انتقال توجهها از تعادل حالت پایدار به سمت فرآیند بازار توانست قدم مثبتی در حل این مسئله بردارد.
در تجارت، نظریه بازیها برای مدل سازی رفتارهای رقابتی بین عوامل اقتصادی، مفید است. کسبوکارها اغلب چندین انتخاب استراتژیک دارند که بر توانایی آنها برای تحقق سود اقتصادی تأثیر میگذارد. به عنوان مثال، کسبوکارها ممکن است با معضلاتی مانند استهلاک محصولات موجود یا توسعه محصولات جدید، کاهش قیمت نسبت به رقبا، یا به کارگیری استراتژیهای بازاریابی جدید مواجه شوند. اقتصاددانان اغلب از نظریه بازی برای درک رفتار شرکتهای انحصاری استفاده میکنند. این به پیش بینی نتایج احتمالی زمانی که شرکتها در رفتارهای خاصی مانند تثبیت قیمت و تبانی دست میزنند، کمک میکند.
انواع مختلفی از نظریههای بازی وجود دارد (به عنوان مثال، متقارن/نامتقارن، همزمان/متوالی، و غیره)، اما نظریههای بازیهای مشارکتی و غیرمشارکتی رایجترین آنها هستند. نظریه بازیهای مشارکتی به نحوه تعامل ائتلافها یا گروههای مشارکتی میپردازد، زمانی که فقط بازده آن مشخص باشد. این یک بازی بین مشارکت بازیکنان است نه بین افراد، و نحوه تشکیل گروهها و نحوه تخصیص بازده بین بازیکنان را مورد سوال قرار میدهد.
نظریه بازیهای غیرمشارکتی به نحوه برخورد عوامل منطقی اقتصادی با یکدیگر برای رسیدن به اهداف خود میپردازد. متداولترین بازی غیرمشارکتی، بازی استراتژیک است که در آن فقط استراتژیهای موجود و نتایج حاصل از ترکیبی از انتخاب ها فهرست شده است. یک مثال ساده از یک بازی غیرمشارکتی در دنیای واقعی، سنگ-کاغذ-قیچی است.
برای درک بهتر کاربرد نظریه بازیها بهتر است که چند مثال معروف رو بررسی کنیم.
معضل زندانی شناختهشدهترین نمونه نظریه بازی است. دو جنایتکار که به دلیل یک جنایت دستگیر شدند. دادستانها هیچ مدرک محکمی برای محکومیت آنها ندارند. با این حال، مقامات برای گرفتن اعتراف، زندانیان را از سلولهای انفرادی خود خارج میکنند و هر یک را در اتاقهای جداگانه مورد بازجویی قرار میدهند. هیچ یک از زندانیان ابزاری برای برقراری ارتباط با یکدیگر ندارند. مقامات چهار معامله ارائه میدهند.
اگر هر دو اعتراف کنند، هر کدام به پنج سال زندان محکوم خواهندشد.
اگر زندانی 1 اعتراف کند، اما زندانی 2 اعتراف نکند، به زندانی 1 دو سال و زندانی 2، ده سال محکوم خواهدشد.
اگر زندانی 2 اعتراف کند، اما زندانی 1 اعتراف نکند، به زندانی 1، ده سال و زندانی 2 دو سال محکوم خواهدشد.
اگر هیچ کدام اعتراف نکنند، هر کدام سه سال زندان خواهندداشت.
مطلوبترین راهبرد اعتراف نکردن است. با این حال، هیچ یک از استراتژی دیگری آگاه نیست و بدون اطمینان از اینکه یکی اعتراف نخواهدکرد، هر دو احتمالاً اعتراف کرده و پنج سال زندان خواهند داشت. تعادل نش نشان میدهد که در دوراهی یک زندانی، هر دو بازیکن حرکتی را انجام میدهند که برای آنها بهترین است اما برای آنها در جمع بدتر است.
در معضل یک داوطلب، یک نفر باید یک کار یا کاری را برای منافع عمومی انجام دهد. بدترین نتیجه ممکن اگر کسی داوطلب نشود محقق میشود. به عنوان مثال، شرکتی را در نظر بگیرید که در آن تقلب حسابداری بیداد میکند، هرچند مدیریت ارشد از آن بی خبر است. برخی از کارمندان خردسال در بخش حسابداری از تقلب آگاه هستند، اما در گفتن به مدیریت ارشد تردید دارند زیرا این امر منجر به اخراج کارکنان دخیل در تقلب و به احتمال زیاد تحت پیگرد قانونی قرار میگیرد.
برچسب زدن به عنوان یک افشاگر نیز ممکن است عواقبی داشته باشد. اما اگر هیچ کس داوطلب نشود، تقلب در مقیاس بزرگ ممکن است منجر به ورشکستگی نهایی شرکت و از دست دادن شغل همه شود.
بزرگترین مشکل نظریه بازی این است که، مانند بسیاری از مدلهای اقتصادی دیگر، بر این فرض تکیه میکند که مردم بازیگرانی منطقی هستند که به فکر نفع شخصی و حداکثر سودمندی هستند؛ باید گفت که، موجودات اجتماعی هستیم که اغلب با دیگران همکاری میکنیم و به رفاه دیگران اهمیت میدهیم حتی اگر هزینه شخصی بپردازیم. تئوری بازی نمیتواند این واقعیت را توضیح دهد که ما بسته به محیط اجتماعی و بازیکنان دیگر در برخی موقعیت ها ممکن است تصمیمات متفاوت و غیرقطعی بگیریم.
در پایان باید بگوییم که نظریه بازیها یکی از مهم ترین نظریه های کاربردی در علم است که جای خود را به خوبی پیدا کرده است. نظریه بازیها کاربردهای گستردهای دارد، از جمله روانشناسی، زیست شناسی تکاملی، جنگ، سیاست، اقتصاد و تجارت. با وجود پیشرفت های فراوان، نظریه بازی ها هنوز یک علم جوان و در حال توسعه است.
این را نباید فراموش کنیم که با کمک نظریه بازیها، می توانیم در شرایط مختلف و بازی های روزانه مختلف، تصمیمهای منطقی با بهرهوری بالا بگیریم؛ بازی در رویداد گیمین نیز از این قاعده مستثنی نیست؛ درک نظریه بازی ها قطعا در گیمین خیلی کمک می کنه!!!